گاهی متفاوت بودن خوب است

۲۲۱ بازديد
هر گاه او را در صفحه ی اول دفتر ذهنم می دیدم، دلم برای آن مژه های بلندش، آن صورت آرامش بخشش و آن لبخند سراسر عشقش تنگ می‌شد... . 
ناگهان صورتم از باران چشمم خیس میشد. 
در دهان همه پیچیده بود فلانی افسردگی گرفته و من میان آسمان و زمین معلق بودم...    . 
نمی توانستم دلتنگ شدنم و دوست داشتنم را ب آنها ثابت کنم، پس آنها را ب حال خود رها کردم، آنها ب من خندیدند چون با آنها متفاوت بودم و من ب آنها می خندیدم چون همه مثل هم بودند.

ی سوال کیا تو این وبلاگن ؟؟؟ 

خوبی خاله

ما خوبیم عزیزم

فقط دلتنگتیم

تو خوبی؟ چه میکنی؟

کجایی خاله‌ رفتی

مرسی خاله‌ 

منم دلم براتون ی ذره شده

کم پیدایی عزیزم؟

دیگ این سری جدی جدی رفتی خاله‌ هر وقت خاستی برو تو وبلااگتچیز مهمی نیس

همه همش سراغتو ازم میگیرن

ی سوء تفاهمی پیش اومده بود ک ی مقدار لای منگنه بودم بعد ک متوجه شدن ک کار من نبوده بی خیال شدن

من اینجام عزیزم شاید نت ضعیفه

پس خداروشکر از لای منگنه در اومدی

خوندین چیزی ک نوشتم رو 

آخه میدونی چیه تا بفهمن من سوراخ سوراخ شدم زیرش

 آره عزیزم خوندم

مثل همیشه زیبا و با احساس

خوش به حال مبینا

ما هم سوراخ سوراخ شدیم از بی‌خبری

دلم میخاد برای تک تکتون بنویسم یعنی تا اونجا گنجایش داشته باشم

خاله‌ کیا تو وبلاگن می خام بدونم 

تو فقط شاد باش دختر عزیزم

خاله‌ ی چیزی میگم باور کن

این چند روز رو همش ب یاد پارمیس پاشا بودم اصن ی وضعی ک باورت نمیشه 

نمیدونم کیا هستن گلم

یعنی من میتونم بفهمم اگ اره از کجا

دیگ چون ضعیفیه نت را مشکل داریم مجبورم 2 تا سوال تو ی متن بنویسم

خاله شهناز بهشون زنگ‌میزنه، اونام ربجکت کردن رو یاد گرفتن. ربجکتش میکنن همش

من واس جفتشون بمیرم تپلو های خوشگل دارم تو ذهنم اونارو ترسیم میکنم

خاله‌ من هر چی رفرش میکنم نمیاد چیزی

مبینا بهتر میدونه

بیاد بخونه حتما بهت میگه چجوری میشه دید

ممنون عشقم

تصویرسازی خیلی خوبه

چیزی رو که دوست داری اتفاق بیفته، تصویر سازی کن توی ذهنت

کاری که من همیشه میکنم خصوصا شبا قبل از خواب

گاهی صبح که بیدار میشم فکر میکنم واقعا واقعا شب پیشم بودی

از خاله‌ اینا دختر خاله اینا پسر خاله اینا شوهر خاله اینا و...     چ خبر؟

ب دلیل کمبود وقت همه چ خبرا 

همیشه به اتفاقات مثبت فکر‌کن

به خوبیها

اینجوری خوبی بیشتری به سمتت میاد

چیزی که دوست داری اتفاق بیفته رو توی ذهنت ترسیم کن. اینقدر براش ذوق کن که واقعا باورت بشه اتفاق افتاده

اینقدرررررر حال خوبی به آدم دست میده که نگو. انگار واقعا واقعا به آرزوت رسیدی

به امید خدا محقق میشه

مبینا خانوم ک شده علامه ی دهر ما

داشتم خاطرات قدیم رو مرور میکردم امروز صبح یاد خاطرات بچگی مبینا افتادم ک چ روزایی داشتیم اما الان 

هر کی ی جاست

همه خوبن و سلام میرسونن

سراغتو ازم میگیرن

توی خونه هاشون همه نشستن

روزای باهم بودن دوباره میاد

خیالت راحت

مهم اینه که این روزامونو خراب نکنیم و ازشون به خوبی استفاده کنیم به امید روزای بهتر...

من امروز صبح داشتم دیونه میشدم تصویر سازی کردم گرییدم میخاستم فکر نکنم نمیشد دیگ نمی دونستم چی کار کنم

ای جونم چه جالب منم امروز حال تورو داشتم

خیلی بی قرار شده بودم. به خودم اجازه دادم یکم گریه کنم اما بعدش بلند شدم یه کار مفید کردم

اینجوری از خودم راضی ترم

نگاه کن دل ب دل راه داره خاله‌ برو ی متن جدید بذار اگ کاری نداری بلند بالا درباره ی گذشته ای ک داشتیم می خام بخونم حالم بهتر شه 

فقط ی چیزی یادته باهم رفتیم خونه سعیده سینما در خانه الان ب درد کرونا می خوره

اگر بپذیریم همه ما گاهی احساس خوبی نداریم و حالمون سرجاش نیست اما آگاه باشیم که موقتی خواهد بود، بهتر میتونیم کنترل کنیم احساساتمون رو

باشه تا شب مینویسم اونجا

آره الان شده همه چی در خانه

ب خدا گفتم براش از اول تا آخر اون روز رو تعریف کردم حالم خیلی بهتر شد وسط گریه هام میزدم زیر خنده باور کن بعضی وقتا حس میکنم افسردگی گرفتم

خاله‌ رفتی

باشه پس خداحافظ 

مراقب خودت باش 

ب همه سلام. برسون حالا ک رفتی ی سوال بپرسم ی چیزی اون روز گفتم گفتی باشه منظورم خرماست انجام دادین؟؟؟

بقیه ی صحبتمون ساعت 5 و 30 باشه من الان دیگ نمی تونم صحبت کنم ببخشید

واقعا رفتی؟؟؟ 

بله انجام شد قربان

ببخشید داشتم متنو مینوشتم

الان اونور آپلود میکنم

خاله‌ 5 و 30 بیایین باشه تو وبلاگ خودتون

پیلیز

نمیدونم چی بنویسم از اون موقع تا حالا هی یه کلمه مینویسم دوباره پاکش میکنم

 

میدونی وقتی که هستی دیگه نمیتونم بنویسم ولی من کم نمیارم مینویسم، مینویسم تا زمانی که دوباره ببینمت، ببینم که دیدنم واقعیه، ببینم که واقعا دارم میبینمت، 

 

میدونی چیه وقتی به اندازه من عاشق باشی دیگر نمی‌توانی بنویسی اما من مینویسم چون کلمات در این روز های انتظار تنهایی ام را توصیف می‌کنند 

 

کلمات من یا کلمات تو مهم اینه که کلمات هستن تا مارو به هم برسونن 

 

گاهی لای منگنه بودن و سوراخ شدن به ما یاد آور روزای خوبی میشن که دوباره یادشون بیفتیم 

 

نمیدونم جمله بندی‌هام درست بودن یا نه ولی میدونم که میدونی در این شرایط طاقت فرسا فقط میتونم منظورم رو برسونم 

 

دیدی که مطالب وبلاگم هم خیلی کوتاه شده 

فقط در حد چند جمله 

شاید به ظاهر دربارت نباشه ولی همه‌ش درباره ی نبودنته 

 

من قربونت برم من هم همین طور 

من روز اولی ک ببینمت ی گاز بزرگ میگیرم تو رو پس از الان خودتو آماده کن

آخه دلت میاد من به این خوبی رو گاز بگیری؟laughing

آخه از بس خوبی میخام گازت بگیرم

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در فارسی بلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.